این مطلب گزارشی است از ارائه فرشید شهابی در رویداد بیتاک دوم. بیتاک رویدادی است که هر دو هفته یکبار به برگزار میشود و در آن آدمهای متخصص و دغدغهمند درباره روندها و فرصتها و البته شمایل آیندهای که نوآوریهای مختلف رقم خواهند زد صحبت میکنند.
چرا حجم زیادی از سرمایه خطرپذیر وارد صنعت انرژیهای پاک شده است؟ پیشگامان و آیندهنگرهای این صنعت چه کسانی هستند؟
انرژی از ابتدای زمان وجود داشته است و تمام فرآیندهای طبیعی و تمام اعمال انسان، در اساسیترین مفهوم فیزیکی، به نوعی بازتاب مفهوم «تبدیل انرژی» هستند. اولین منبع انرژی بشر خورشید بود که در طول روز گرما و نور را تامین می کرد. با طلوع خورشید کار و تلاش اغاز میشد و با غروب آن زمان خواب و استراحت فرا میرسید.
رابطه مصرف انرژی و رشد تولید
جوامع قبل از انقلاب صنعتی برای گرما به سوزاندن چوب و به نیروی آب برای تولید آسیابهای اولیه متکی بودند. مقدار انرژی موجود در هر سال محدود بود و به تبع آن رشد اقتصادی لزوماً محدود بود و امکانهای رشد و توسعه چندانی نداشت.
توسعه اقتصادی و فناوری ارتباط تنگاتنگی با استفاده از انرژی دارد. در اواسط قرن نوزدهم، با انقلاب صنعتی تغییر عمدهای در منابع انرژی که استفاده از زغال سنگ بود ایجاد شد. در انقلاب صنعتی، مصرف انرژی به شدت افزایش یافت و همپای آن، تولید نیز بیشتر شد. زغال سنگ نقش مهمی در انقلاب صنعتی ایفا کرد و پس از آن صورتهای دیگر انرژی مانند نفت و گاز پدید آمدند که در راه توسعه و رشد کمی و کیفی تولید به کارگرفته شدند.
با بلوغ فناوری، بشر حتی توانست از منابع کارآمدتر سوختهای فسیلی (مانند گاز طبیعی) استفاده کند. اما این منابع با انتشار مستقیم کربن دی اکسید و گازهای گلخانهای و ایجاد آلودگی هوا همراه شد. تا جایی که امروزه احتراق سوختهای فسیلی از عوامل مستقیم انتشار گازهای گلخانهای عنوان میشود.
با وجود تقریباً چهار برابر شدن جمعیت جهان – از ۱٫۶ میلیارد نفر در سال ۱۹۰۰ به ۶٫۱ میلیارد در سال ۲۰۰۰ میانگین سرانه عرضه انرژی تجاری سالانه بیش از چهار برابر از۱۴ GJ به تقریباً ۶۰ GJ افزایش یافته است.
بین سالهای ۱۹۰۰ و ۲۰۰۰ سرانه انرژی در ایالات متحده بیش از سه برابر و در ژاپن بیش از چهار برابر شد. در سال ۱۹۰۰، مصرف سرانه سوخت فسیلی در چین ناچیز بود، اما بین سالهای ۱۹۵۰ و ۲۰۰۰، ۱۳ برابر افزایش یافت. این تغییراتی که در مصرف انرژی صورت گرفته نشان از ورود حجم زیادی از گربن دی اکسید به اتمسفر است که منتج به گرمایش جهانی شده است.اهمیت این مشکل باعث شده تا کشورها به بهرهگیری بیشتر از منابع پاک نظیر انرژی خورشیدی و بادی و … روی بیاورند.
عصر تازه اقتصاد انرژی
در عصر تغییرات شتابان، ضرورت محدود کردن تغییرات اقلیمی و دستیابی به رشد پایدار، شتاب تحول در منابع انرژی جهانی را تقویت کرده است. کاهش سریع هزینه تولید انرژی تجدیدپذیر، بهبود بهرهوری انرژی، فنآوریهای “هوشمند” فزاینده، پیشرفتهای تکنولوژیکی مستمر و سیاستگذاری آگاهانه همگی باعث این تغییات شدهاند. موضوعی که باعث شده تا انرژی پایدار در دسترستر از همیشه باشد. در حالی که این تغییر و تحول در حال افزایش است، اما همچنان حدود دو سوم از انتشار گازهای گلخانهای جهانی ناشی از تولید و استفاده از انرژی است است.
بهرهوری انرژی و انرژیهای تجدیدپذیر از ارکان اصلی در تحول تولید انرژی و آینده مبتنی بر انرژس است. نشانههای غیرقابلانکاری از این تغییرات وجود دارد. در سال ۲۰۲۰، حتی زمانی که اقتصادها زیر بار قرنطینه ناشی از کووید-۱۹ فرو رفتند، رشد منابع تجدیدپذیر انرژی مانند باد و خورشیدی با سریعترین ریتم خود در دو دهه اخیر افزایش یافت و فروش خودروهای الکتریکی رکوردهای جدیدی را ثبت کرد.
عصر جدید اقتصاد انرژی در حال ظهور است که با اقدامات سیاسی، نوآوری در فناوری و افزایش فوریت نیاز به مقابله با تغییرات آب و هوایی تقویت و شدت هم گرفته است. هیچ تضمینی وجود ندارد که مسیر ظهور و تثبیت این اقتصاد انرژی جدید هموار باشد و یا به اندازه کافی سریع جلو رود تا از تأثیرات شدید تغییرات آب و هوایی جلوگیری کند. اما واضح است که اقتصاد انرژی فردا کاملاً متفاوت از اقتصاد انرژی امروز است.
ضرورتهای یک آینده سبز
در حالی که مسیرهای مختلف میتوانند نرخ و سرعت تغییرات آب و هوایی را کاهش دهند، انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش بهرهوری انرژی مسیر بهینه را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای فراهم میکنند. این دو باهم میتوانند بیش از ۹۰ درصد از کاهش انتشار CO2 مرتبط با انرژی را که موردنیاز دنیاست فراهم کنند. برای دستیابی به این اهداف اقلیمی، انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی باید در همه بخشها گسترش یابد به طوریکه سهم کل انرژیهای تجدیدپذیر از حدود ۱۵ درصد از کل عرضه انرژی اولیه (TPES) در سال ۲۰۱۵ به حدود دو سوم تا سال ۲۰۵۰ برسد.
امیدواریهای به اینکه تا سال ۲۰۵۰، همه کشورها بتوانند سهم انرژیهای تجدیدپذیر را در کل مصرف انرژی خود به میزان قابلتوجهی افزایش دهند بیشتر شده است. Remap یک نقشه راه جهانی است که توسط آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA) تهیه شده و نشان میدهد که انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند ۶۰ درصد یا بیشتر از کل مصرف انرژی نهایی بسیاری از کشورها را تا آن زمان تشکیل دهند. به عنوان مثال، چین میتواند سهم انرژیهای تجدیدپذیر در مصرف انرژی خود را از ۷ درصد در سال ۲۰۱۵ به ۶۷ درصد در سال ۲۰۵۰ افزایش دهد. در اتحادیه اروپا (EU)، این سهم میتواند از حدود ۱۷ درصد به بیش از ۷۰ درصد افزایش یابد. هند و ایالات متحده ممکن است شاهد افزایش این سهم به دو سوم باشند.
ضرورت افزایش سرمایهگذاری روی انرژیهای پاک
دستیابی به انتشار خالص صفر (net zero emissions) مستلزم افزایش سرمایه گذاری در انرژی پاک است. برای رسیدن به NZE، باید سرمایهگذاری سالانه در انرژی پاک تا سال ۲۰۳۰ به ۴ تریلیون دلار افزایش یابد که بیش از سه برابر از سطح فعلی است.
فراهم آوردن چنین سرمایهگذاری بزرگی بسیار چالشبرانگیز است، اما سرمایهگذاری روی انرژی پاک، سطح بیسابقهای از فرصتهای تجاری را به سازندگان تجهیزات، ارائهدهندگان خدمات، توسعهدهندگان و شرکتهای مهندسی، تدارکات و ساختوساز در کل زنجیره تامین انرژی پاک ارائه میخواهد.
اقتصادهای پیشرفته و چین برنامههای تحقیق و توسعه (R&D) و هزینههای خود را برای نوآوری در انرژی پاک افزایش دادهاند، اما الگوهای هزینهها با گسترش و همهگیری این نوآوریها در همه جای جهان تغییر خواهد کرد. استارتاپها نقش مهمی رادر کاهش هزینهها و همهگیری انرژیهای پاک ایفا خواهند کرد. با وجود همهگیری کرونا، حجم بیسابقه سرمایه به سمت استارتاپهای فناوری انرژی پاک سرازیر شده است. سرمایهگذاری روی این کسبوکارها در سال ۲۰۲۱ از ۴ میلیارد دلار فراتر رفته است. ایالات متحده هنوز حدود نیمی از سهم سرمایهگذاری در انرژیهای پاک را اختیار دارد، اما اروپا تنها منطقهای ست که حجم سرمایهگذاری خود روی این صنعت در سال ۲۰۲۰ افزایش چشمگیری داده است. سهم چین هم در این بازار از ۵ درصد در دوره ۲۰۱۰-۲۰۱۴ به بیش از ۳۵ درصد در سه سال گذشته افزایش یافته است.
سایر دولتها نیز فعالانه در این زمینه در حال تلاش هستند. هند و سنگاپور طرحهای دولتی را برای حمایت از کارآفرینان بینالمللی انرژی پاک راهاندازی کردهاند. چین، ژاپن و ایالات متحده اخیراً تعهدات سطح بالایی را در زمینه تحقیق و توسعه و نوآوری انرژی پذیرفتهاند و آن را به عنوان یک میدان حیاتی برای رقابت فناورانه در سالهای آینده رنظر گرفتهاند. در اروپا، ابتکارات عمومی مانند اتحاد باتری اروپا فعالانه به دنبال ایجاد زنجیرههای ارزش جدید هستند. فرصت مهمی برای نوآوران و سرمایهگذاران خطرپذیر وجود دارد تا سهمی از زنجیرههای ارزش نوظهور انرژی را که پتانسیل عظیمی در آینده دارند به دست آورند.
فرشید شهابی
دیدگاهتان را بنویسید